شعری از خانم پروانه امینی

ارائه مطالب در مورد هر موضوعي

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

شعری از خانم پروانه امینی

با تو میمانم و عشق را 
در تمامی فصول زمزمه میکنم .
از قضاوتهای مردمی که صادقانه 
" دروغ " می گویند ....
نمی هراسم .
بگذار بگویند : زیر سرش بلند شده !
ماه هاست که سرم 
از سربلندی عشق 
ایستاده مینگرد .
من بهشت خدا را 
به تمنای دستانت 
فروخته ام ....
تا استوایی ترین گرما را 
در زمستان تجربه کنم .
بمان و صادقانه جاری باش
در رودخانه زلال عشق !!

( پروانه ) ۲۶ / ۹ / ۹۳

شعری از خانم پروانه امینی

کنار هیچ کسی هایم نشسته ام 
قبل از غروب آفتاب 
باید ،یک عالمه دلتنگی را 
از کوچه های تنهایی 
عبور دهم .
تفاوتی ندارد زمان 
سرریز کاسه ی صبرم 
مقصدش خودکار است و دفتر .
از این اتفاقها زیاد می افتد 
نبودنت را می گویم ........

( پروانه ) 93/12/17

شعری از خانم پروانه امینی

تو شعر مى گفتى و من دلم را
جا گذاشتم
لا به لاى واژه هاى عاشقانه ات.
راستى کدام شعرت عاشقم کرد
که اين چنين
سر سپرده ات شدم ؟؟
مسافر بهارى من :
من پر از روزهاى مهر نچيده ام
تقويم عاشقى ام
به انتظار توست......

( پروانه ) 93/12/19

شعری از خانم پروانه امینی

میان این اتاق 
دلی به مهر نمی تپد 
تیغ عادت بریده رشته ی عشق 
مردی در آستانه ی خواهش 
یک نبض تند 
حس مبهم نیاز 
دو لاشه ی پیچیده در هم 
زندگی های پر عادت 
تحمل یکدیگر 
در این چند ساله ی وصلت 
طلاق هرگز !!!!!
مرگ بر این سنت !!!

( پروانه ) 93/10/8

شعری از خانم پروانه امینی

در راه بازگشت از خودم 
کنار آگهی ترحیم ام 
نشسته بودی .
گناه از من نبود 
همیشه " صیاد " 
در هوای تنهایی
پرسه میزند .
نامت را نپرسیدم 
اینجا همه مسافرند 
ساعتت را نگاه نکن 
دیر نمیشود 
بودنمان را 
یک ساعت جلو کشیده اند 
خیلی وقت است 
برای یک گریه ی سیر 
آماده ام !!!

( پروانه ) 94/1/17

شعری از خانم پروانه امینی

مى بارمت
ميان شعرهايى
که از گذر خاطراتت
خيس باران اند.
ترديد نکن
براى ماندن.
من پاى ,,رسوايى,, اين عشق
تا پاى ,,جان ,,
ايستاده ام !!

( پروانه ) 93/12/21

شعری از خانم پروانه امینی

حیف است 
یکرنگی زمستان را
به صد رنگی بهار 
بفروشم .
در دیار سپید برفی
به انتظار توام .
اگردلتنگم شدی....
کمی از دستهای هفت رنگت را
بفرست برای من 
تا پل عبور من از 
یکرنگی زمستان باشد !!!

( پروانه )

93/12/24

شعری از خانم پروانه امینی

سکوت می کنم
و تو باز
بر درخت تنهایی ام
آویزان
قار قار می کنی .
راستی .....
عمر کلاغ چند سال است ؟؟
چقدر فراموشکار شده ام
میان خاطرات سگی
زندگى .
یک نفر به من پاک کن 
عیدی بدهد 
خسته ام از ''مشق بودنت ''.

( پروانه ) 94/1/3

شعری از خانم پروانه امینی

سال را تحویل دادم 
و نامش شد '' گذشته ''.
از تو چه پنهان
امسال هم
تکلیفم با لحظه هایی
که آغشته به توست
روشن نیست .
شعاع تابیدنت
روزگارم را
روشن نمی کند .
تاراج میکنی رویاهایم را
و من مچاله میشوم 
در ترازوی ''بودن ''و 
'' نبودنت '' ......

( پروانه )

93/1/9

شعری از خانم پروانه امینی

مشق می گیرم از دریا
نوش میکنم
جرعه جرعه
بی پروایی موج را
تا اوج لغزشش
به تمنای ساحل .
چه بیتابانه تن می سپارند
عریان ، به نجوای عشق .
که آسمان عاشقی
بی انتهاست .......

( پروانه ) 93/1/11

شعری از خانم پروانه امینی

می شمارم تاولهای 
دردآور پاهایم را 
چقدر بیهوده 
در حوالی دلت 
پرسه زدم .
هر چه بادا باد 
امروز ، بار دیگر
نگاهم را 
به چشمان سبزت
گره خواهم زد 
شاید ........

( پروانه ) 94/1/13

شعری از خانم پروانه امینی

در دست های تو 
کدامین طلوع نشسته است 
که نور حیات را 
در چشمهای خسته ی من 
تکرار می کند .
بهانه نباف...
خوابهای خوش امروز 
حقایق فردایند .
ساده می گویم :
حرف آخرم عشق است 
که با نام تو آغاز میشود 
پیش پای عشق
به انتظار نشسته ام 
صدا کن مرا .

( پروانه ) ۲ /۷ / ۹۳